من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی

سلام. امروز خانم نوشین، بعد از کلاس اومد پیشم و یکسری اطلاعات کم ولی کاربردی درباره بانو بهم داد. با این اطلاعات، فکر میکنم خانواده هامون از نظر اجتماعی، تقریباً تو یه سطح هستن. البته باید از هفته دیگه، تحقیقات میدانی رو شروع کنم ان شاءالله!

البته اینم مهمه که "تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ..."

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۷
نوید

سلام. این عکس ها، دست رنج یک هفته سفر معنوی راهیان نوره. ان شاءالله که اثر و برکتشو تو زندگیم ببینم ...

نمایی از یادمان طلائیه حسینیه و گلزار شهدای طلائیه نمایی از یادمان طلائیه

لودر منهدم شده راز و نیازهجده ساله مادرم ...

خادمان یادمان طلائیه خادمان یادمان طلائیه

برای دیدن سایز اصلی تصاویر و مشاهده توضیحاتشون، روی هر عکس کلیک کنید.
درصورت درخواست تصاویر در سایز اصلی، با ذکر مورد استفاده، با من تماس بگیرید. (نظر بگذارید)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۰
نوید

سلام. گفتم دیروز قرار بود بریم آتلیه مجهز استادمون؛ وااااااقعاً آتلیه بود! اصلاً بعد از اینکه از اونجا رفتیم آتلیه دانشگاه، انگار رفتیم انباری! فقط تو یک مورد، بیشتر از 10 تا فلش 600 داشت در انواع مختلف! با یه حساب سرانگشتی، فقط درحدود 300 تا 400 میلیون تومن تجهزات داشت اونجا! بجز مکانش که یه جای بزرگ بود تو یه جای خوبه شهر ... البته کارش هم خیلی درسته! به چندتا از آتلیه های مطرح شهر مشاوره میده بجز کار اصلیش که عکاسی تجاری و اهل فن میدونن چه پولی توشه ...! بگذریم؛ بحث اصلی چیز دیگس :)
ساعت 8:30 اونجا بودیم. بازم داشتم از اومدن بانو ناامید میشدم که حدودای ساعت 9:15 تشریف آوردن! :) کلاس 11:15 تموم شد و چون ساعت 12 دانشگاه کلاس داشتیم، باید میرفتیم دانشگاه. 2 تا از پسرا و همچنین خانم نوشین (اسم مستعار همون خانمی که قراره راجع به بانو برام تحقیق کنه) ماشین آورده بودن. چندتا از دخترا هم (ازجمله بانو) پیاده داشتن میرفتن که خانم نوشین بهشون گفت که ماشین خالی هست. تقسیم شن و با ماشین برن. یکی از پسرا که با ماشینش رفته بود و مونده بود علی* و خانم نوشین. منم ضدحال که الان بانو هم با ماشین علی میره :( یهو دیدم خانم نوشین، بانو رو صدا زد و سوار ماشین خودش کرد و رفت! منم که دیگه قند داشت تو دلم آب میشد :)
خلاصه رسیدیم دانشگاه. کلاسمون عکاسی پرتره بود و توی آتلیه (انباری!) و چراغا هم خاموش! اواخر وقت خانم نوشین اومد سمتم و گفت: «تحقیقات رو شروع کردم! شمارتو بده، خبرت میکنم!» شماره رو که بهش دادم، یه غمی تو دلم نشست. چون احساس میکنم این ماجرا به خوبی و خوشی تموم نمیشه و داغش تا مدت ها رو دلم می مونه و هرروزم زخمش تازه میشه :(

خدایا! دیگه نمیخوام اشتباهات گذشته رو تکرار کنم! خودت کمک کن ماجرا به خیر و خوشی ختم بشه! آمین!

*این علی، بچه خیلی باحال و دوست داشتنی ایه که البته داستانش برای من، با بقیه یکم فرق داره؛ به دلایلی که دوست ندارم نه اینجا و نه هیچ جای دیگه بگم. و احتمالاً  هم زیاد اسمشو اینجا بیارم ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۱۲
نوید

سلام. استاد درس نورپردازی استادیویی مون خیلی حرفه ایه. 10 ساله کارش عکاسی تجاریه و به عبارت دیگه، عکاسی رو قورت میده! اوایل ترم، قول داده بود چند جلسه ببرتمون آتلیه خودش تا عملی کار کنیم. دیروز گفت با دانشگاه صحبت کرده و قرار شده بقیه جلسات این درس رو توی آتلیه مجهز خودش برگزار کنیم! و دو جلسه در روز. به عبارت دیگه، من چهارشنبه ها از 7 صبح تا 7 شب یکسره کلاس دارم! دقیقآ مثل شنبه ها!
کلاس عربیمون (ترم 2) نزدیک بود کنسل بشه! شنبه زنگ زدم که برم، گفتن یک نفر کم داریم و به حد نصاب نرسیده ): بعد با بچه ها قرار گذاشتیم یا بریم با مدیر صحبت کنیم، یا همه با هم پول یک نفر رو حساب کنیم که یهو تماس گرفتن گفتن اون یک نفر هم جور شد (: یعنی یه همچین شاگردای فعالی هستیم ما!

زندگی بالا و پایین زیاد داره؛ باید مثل "موتور پرشی" باهاش کنار بیای تا بتونی جون سالم به در ببری! خداوکیلی حال کردین جمله رو؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۰
نوید

سلام. این چند وقت که نبودم، داشتم با مشکلات شدید اینترنت دست و پنجه نرم می کردم و بالاخره تونستم مشکل رو حل کنم. البته دلم پر حرفه؛ ولی فعلاً ترجیح میدم تو دلم بمونه ...

بانو رو حدود 1 ماه ندیدم! تو سال جدید، هنوز دانشگاه نیومده. هم نگرانشم، هم دلم براش تنگ شده :(

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۰۹
نوید

سلام. این عکس ها، دست رنج یک هفته سفر معنوی راهیان نوره. ان شاءالله که اثر و برکتشو تو زندگیم ببینم ...

پادگان دوکوههغروب دوکوههمحوطه پادگان دوکوهه

رصد یادمان فتح المبین یادمان فتح المبینیادمان فتح المبین

یادمان فتح المبینما ایستاده ایم! سیم خاردار و گل

برای دیدن سایز اصلی تصاویر و مشاهده توضیحاتشون، روی هر عکس کلیک کنید.
درصورت درخواست تصاویر در سایز اصلی، با ذکر مورد استفاده، با من تماس بگیرید. (نظر بگذارید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۰۵
نوید

سلام. از تعطیلات عید بدم میاد! انگار همه جا گرد مرگ پاچیدن! خیابونا خلوت، مغازه ها تعطیل، آدما خسته و تعطیل (!)، ساعتا رفته جلو و خیلی زود دیر میشه، هوا هم معلوم نیست گرمه یا سرد؛ کاپشن می پوشی گرمت می شه، نمی پوشی سردت می شه! حساسیت فصلی هم که غوز بالای غوز! بازم بگم؟!
به عبارت دیگه، کلاً تو فصل بهار حس خوبی ندارم و دوست دارم زودتر تموم شه :(

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۰۳
نوید
سلام. چند وقتیه یه فکری خیلی ذهنمو به خودش مشغول کرده؛ مدام با خودم فکر میکنم که منی که اینهمه با خودم میگم کاش زمان جنگ بودم، یا مثلاً با امام حسین (علیه السلام) تو کربلا بودم و کمکش میکردم، میتونستم کار اون رزمنده خط شکنی که شب عملیات بعد از گلوله خوردن، برای لو نرفتن بچه ها دهن خودشو پر از گل و خاک میکنه رو انجام بدم؟ یا میتونستم توی کربلا، جلوی تیر مستقیم کماندارها بایستم و نگزارم تیر به امام حسین (علیه السلام) بخوره؟ واقعاً نمیدونم :( این چیزا به حرف آسونه؛ اما توی عمل معلوم نیست بتونی یا نه! خدا ان شاءالله عاقبت همه رو ختم به خیر کنه.
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ؛ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۰
نوید

حسینیه گردان تخریب

سلام. بعد حدود یکسال برگشتم دوکوهه و حسابی تجدید خاطره کردم؛ حتی با اینکه خیلی چیزا عوض شده بود و خیلی از بچه ها هم نبودن! رفتم تو ساختمون گردان حبیب گشتی زدم و از روی پشت بومش، کل منطقه رو رصد کردم. هنوز همونطور بود؛ سرسبز و خونگرم! شب هم رفتم گردان تخریب و به یاد اون 40 شبانه روزی که اونجا خادم بودم و نفی کشیده بودم و آدم نشدم، پیاده و قدم زنان رفتم و برگشتم. البته با 2 تا دوربین و یه سه پایه روی دوش ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۶
نوید

نخلستان

قطع کردن سر درخت نخل، توهین خیلی بزرگیه! خصوصاً از نظر مردم خونگرم و باغیرت خوزستان! بعثی ها در طول 8 سال دفاع مقدس، سر حدود 4 میلیون درخت نخل را بریدند ...
سلام. این عکس رو خودم گرفتم. لطفاً اگه جایی استفاده کردید، لینک منم فراموش نکنید! ان شاءالله بزودی عکس های سفرم رو میگذارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۴
نوید