من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی

ماجراهای دانشگاه (2)

سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۵:۵۴ ب.ظ

سلام. دیشب اصلاً خوابم نبرد. تا ساعت 5 صبح بیدار بودم، 5 هم خوابیدم تا 7! ساعت 8 صبحم دانشگاه بودم! قبل شروع کلاس دوم، دیدم اوضاع یه جوریه! یکی از دخترای کلاس، تقریباً داشت گریه میکرد و بعضی از همکلاسیا دورش جمع شده بودن. اونم یکی از همکلاسیای سن بالاترمونو صدا زد و یکم با هم صحبت کردن. بعد پسره رفت سمت حراست. یکم بعدتر کاشف به عمل اومد که بعله! خانوم تو بیکاری بین کلاسا، رفته نشسته تو ماشین یکی از پسرای کلاس و گویا داشتن سیگار میکشیدن که یکی از آقایون حراست سرمیرسه و مچشونو میگیره. بعدم به جفتشون میگه اخراجتون میکنم! پسره ابلهم برمیگرده به مأمور انتظامات میگه «به تو ربطی نداره! مگه فضولی؟!». الان مدتیه از پسره خبری نیست! خلاصه این همکلاسی سن بالا و تاحدودی بانفوذ ما، تونست حکم اخراج دائمو تبدیل کنه به اخراج موقت یک هفته ای بدون اطلاع خانواده! یه همچین همکلاسیایی داریم ما!
راستی اون پسره همکلاسیم بود که ماجراشو با اون دوتا دختر تعریف کردم؛ امروز سر هیچی، با این دختره هم به هم زد! فک کنم سر هیچی! همین بهانه ها و لج و لجبازیای مسخره! خدا انشاءالله آخر و عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه! والا ...

بعدنوشت:
پسره و دختره دوباره با هم آشتی کردن. باشد تا رستگار شویم!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی