من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بستنی» ثبت شده است

سلام. تنها نشستم کنار دریاچه، تو هوای نیمه بارونی و نسبتاً سرد و دارم فالوده بستنی آلبالویی با آبلیموی فراوون میخورم و تو سکوت به آدم ها نگاه میکنم؛ آدم هایی که هرکدوم دغدغه های خودشونو دارن و بی توجه به من در حال رفت و آمدن. آدم هایی که تنهایی هامو پر نمیکنن و بودنشونم باعث اذیتم نمیشه! این کارو خیلی دوست دارم، اینجا رو هم ... چون تو رو یادم میاره ...
پر از حرفم؛ پر از احساس؛ پر از دغدغه؛ پر از حرف هایی که به هرکسی نمیشه زد! کاش بودی :(

دارم نگاهت میکنم، داری ازم دل میبری! چشم برنمی دارم ازت، تو از همه زیباتری ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۳
نوید

سلام. دوشنبه کلاس نداشتم. ولی به خاطر اینکه می خواستم دو تا از اساتید رو ببینم، نزدیک ظهر یه سر رفتم دانشگاه. تو محوطه نشسته بودم که یهو دیدم بانو و دو تا از دوستاش تشریف فرما شدن :) اینجوری که فهمیدم، میخواستن برن آتلیه دانشگاه برای یکی از درس ها عکس بگیرن. خیلی خواستنی شده بود؛ شاید به خاطر مقنعه ای بود که زیر چادرش پوشیده بود، یا شایدم ... بماند :) یه برقی تو چشماشه که خواستنی ترش میکنه!

دیشب با یکی از دوستان رفته بودم پارک برای عکاسی. دم غروب که کارمون تموم شد، دعوتم کرد به بستنی خوردن! تا روی صندلی نشستم، دلم شدید هواشو کرد! یهو با خودم گفتم کاش الان بانو روی صندلی جلوم نشسته بود :( خدایا! دارم دیوونه میشم؛ کمکم کن ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۵۵
نوید