سلام. چندجا هستن که از فقط با حضورم اونجاها، آرامش و حس خوبی بهم دست میده! مثل بیروت و مثل «خرمشهر»! اینجاهاست که اصلآ دلم نمیخواد برگردم و دلتنگ نمیشم. وجه اشتراک همه جاهایی هم که توشون آرامش دارم «مقاومت» هست ...
من سلام و احوالپرسی و آغوش گرم و مخلصانه و از سر دلتنگی «ابراهیم نیسی» و «میثم» و امثالهم رو ترجیح میدم به صدها سلام و احوالپرسی از روی تکبر و غرور آدم های «به ظاهر» بزرگ
لعنت به این زندگی لامصب که هروقت عجله داری و دیرت شده، همه چیز دست به هم میده تا بیشتر دیرت بشه! امروز همش اینجوری بودم! الانم ساعت 4:15 امتحان فاینال عربی دارم، هنوز مترو نیومده ...