من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

من نویدم

اینجا قلمرومه! جایی بین حقیقت و خیال ...

پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی

خسته ام، خسته! می فهمین ...؟

يكشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۲ ب.ظ

هوا ابری و گرفته هست و داره بارون میاد. نشستم تو یه کلاس تاریک و درو بستم و دارم درد و دل حاج حسن خلج با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو گوش می دم و به کسی فکر میکنم که می تونست مال من باشه، عشق من باشه، همه زندگی من باشه؛ اما نیست ... مدت هاست علی شده رفیق تنهایی هاش. شده هم دمش و میدونم دیگه نباید دوستش داشته باشم و بهش فکر کنم؛ اما
هنوزم تا می بینمش، داغ میشم
هنوزم نمی تونم چشم ازش بردارم
هنوزم وقتی می خنده، دیوونم می کنه
هنوزم دیوونه وار دوست دارم دستاشو بگیرم تو دستام و زل بزنم تو چشمای جذابش و بگم «دوستت دارم!»

گیر کردم بین 2 نسل، بین 2 تفکر، بین 2 گروه مختلف! انگار دارم رو خط وسط یه جاده دوطرفه، با سرعت سرسام آوری رانندگی می کنم ... خسته ام، خسته! می فهمین ...؟

بعدنوشت: هنوزم نمی تونم نسبت به خودش و آینده اش بی تفاوت باشم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی